Sep 17, 2009

به پس از پیروزی بیاندیشیم

رویدادهای این روزهای ایران و سنجش آن با انقلاب‏های گذشته و تاریخ حکومت‏های خودکامه به خوبی روشن می‏سازد که کار این رژیم تمام شده است و سردمداران آن دم و بازدم‏های پایانی را تجربه می‏کنند. روشن است که خواست مردم در ابتدا واژگونی رژیم نبود. حتی اگر هم به واژگونی اندیشیده بودند، دست‏‏یابی به آن را در سال‏های آینده دنبال می‏کردند اما کودن بودن ذاتی دیکتاتورها این خواسته بزرگ و ارزشمند را زودتر از باور مردم از آن ایرانیان نمود.
مباد که در این برهه از زمان سرمست و خودشیفته شویم و کار تاریخی خود را فراموش نماییم. واژگونی رژیم تنها آغاز کار ما بود. اندیشیدن به پس از این پیروزی بزرگ و دست زدن به کارهای درست دیگر، شیرینی آن را چند برابر خواهد کرد.

شناسایی سران نهادهای سرکوب‏گر و همه نادیده گیرندگان مردم

با واژگونی رژیم، دو نهاد سپاه و بسیج برای همیشه از بین می‏روند. این دو نهاد در همه این سال‏ها با نام دین و سوء استفاده از اعتقادات مذهبی هم میهنان ما، پلیدترین رفتارها را ازخود نشان داده‏اند و سهم بزرگی در پسرفت ایران بزرگ داشته‏اند. سران سپاه تا پیش از انتخابات به عیاشی و زد و بندهای اقتصادی سرگرم بودند و بعد از آن نیز برای ماندگاری خود دست به هر کاری زدند. ویلاها و باغ‏های بزرگ و زیبای حاشیه شهرهای بزرگ و هزاران شهر دیگر همگی در دست این شهوت‏رانان تسبیح‏گردان بود.
به زودی همه آنها اقدام به فرار و پنهان‏شدن می‏کنند. اما آنها از همان چیزی ضربه می‏خورند که سال‏هاست با آن به مردم ضربه می‏زنند: بودن در میان مردم برای حفظ ظاهر و پوشش گذاشتن بر کارهای کثیف خود. بنابراین شناسایی آنان کار سختی نیست. همه ما باید هر کدام را که می‏شناسیم، معرفی کنیم.

بدنه وزارت اطلاعات را گروهی تشکیل می‏دهد که با دولت‏های مختلف هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد کار کرده است. آنها برای کار خود آموزش دیده‏اند و ورود آنان برای ورود به این وزارتخانه گاه تا دو سال زمان برده است. هر چند در میان این کارکنان، نیروهای تندوری هوادار رژیم نیز هستند اما دگرگونی و زدایش در این وزارتخانه بیشتر در رده‏های بالای آن خواهد بود و نه تیم‏های کارشناسی. به زودی همه این سران توسط همان کارکنان آموزش‏دیده و حرفه‏ای به دادگاه مردم کشانده می‏شوند.

آخوندهای حکومتی مستقر در ارگان‏های گوناگون دولتی و نظامی برکنار و زندانی می‏شوند. نهاد قدرتمندی چون ارتش در همه این سال‏ها ندیده گرفته شده بود. ارتشیان با هر درجه نظامی همواره زیر دست آخوندهای ریزه‏خوار خامنه‏ای بوده‏اند ما ارتش را به جایگاهی شایسته بر می‏گردانیم. ارتش از آن مردم است.

نویسندگان، روزنامه نگاران، سرایندگان، قضات، مدیران، مزدوران، مجریان، برنامه‏سازان، رسانه‏های هوادار رژیم و همه افراد و نهادهایی که تلاش آنها وارونه نشان دادن تلاش مردم و رویدادهای کشور بوده است. همگی آنها باید بازخورد خودفروشی و کارهای پست خود را ببینید و در دادگاه مردم پاسخگو باشند.

منابع و سرمایه‏های ملی
خامنه‏ای و تمام افرادی که از دیکتاتوری وی سود برده‏اند، تلاش می‏کنند همراه با سرمایه‏های ملت ایران به کشورهایی چون لبنان، سوریه، ونزوئلا و .... فرار کنند. باید از هم اکنون راه‏ کارهای لازم برای جلوگیری از فرار آنان و سرمایه‏های ملی اندیشیده شود. در دوره احمدی نژاد پرداخت وام و رانت‏خواری‏های بزرگی انجام شده است. تمام سودبردگان این زد و بندهای اقتصادی باید شناسایی شوند و سرمایه‏ها تا جایی که امکان دارد به حساب مردم برگشت داده شود.
همچنین نباید اجازه دهیم نهادهای جدید دیگری چون بنیاد شهید، جانبازان و صندوق‏های قرض الحسنه خاص با اسامی دیگری ایجاد شوند و مصادره اموال به شکل دیگری را آغاز کنند. سرمایه ملی ایران باید در دست نهادهای مردمی باشد.

بازسازی اخلاق و فرهنگ
بعد از دستگیری خامنه‏ای و سردمدارن رژیم با قشری از هم میهنان روبرو خواهیم بود که به یک‏باره پایگاه اعتقادی و باورهای خود را فروریخته می‏بینند. آنانی که در این سال‏ها اسیر بازی‏های ایدئولوژیک رژیم شده بودند به سختی این واقعیت که بازیچه بوده‏اند را می‏پذیرند. آنها دچار شوک روحی خواهند شد. باید برای بازسازی روحی آنها تلاش کنیم. بیشتر آنها تنها هواداری کور بوده‏اند که نیازمند کمک ما برای بازسازی روانی خود خواهند بود. آرامش فکری و برگرداندن آنها به فضای عادی اجتماع، شادابی عمومی و پویایی بیشتر کسب و کارها را نوید می‏دهد.
در طول این سال‏ها سنت‏ها و فرهنگ‏های بی‏ارزش و بی‏خودی گسترش داده شده است. مواردی مانند چاپلوسی، دزدی، دروغگویی، تظاهر، زبان بازی، چشم و هم چشمی، دیدگاه جنسی و شهوترانی، مادی گرایی، خرافه پرستی، قدیس‏سازی و موارد بی شمار دیگر. برای از بین بردن آنها باید همگی دست به کار شویم. پیش از هر کاری باید از خود و نزدیکان خود آغاز کنیم. تنها از بین بردن نمادهای فرهنگی رژیم کافی نیست.

در راهپیمایی‏ها و تظاهرات، همه مردم از هر قشر جامعه و با هر سطحی از درآمد و تحصیلات در کنار هم و تنها برای دست‏یابی به خواسته خود مشت گره می‏کردند و شعار می‏دادند. این همه یعنی ما اکنون به سرنوشت خود و دیگران بها می‏دهیم. چیزی که قبلا فراموش کرده بودیم.
ایرانیان در تمام تاریخ خود همواره مردمی با غرور بوده‏اند و هرگز دوست نداشته‏اند به غرورشان خداشه‏ای وارد شود. این انقلاب دقیقا زمانی جرقه خورد که غرور تاریخی ما ندیده گرفته شد؛ جوشیدیم و ظلم را خاموش کردیم. فرایند بازسازی فرهنگی و اخلاقی جامعه با همان راهپیمایی‏ها آغاز شده است. اگر خیلی زودتر از این به خواسته خود می‏رسیدیم، این بازسازی به خوبی شکل نمی‏گرفت و ارزش همدلی و همراه بودن با هم را درک نمی‏کردیم.

زبان ملی و اقوام
در همه این سال‏ها زبان فارسی مورد تاخت و تاز عوامل حکومت بوده است. واژه‏های عربی وسیله‏ای بوده است برای پیچیده کردن ارتباط با مردم و نمایش اتصال حکومتیان به پایگاه خودساخته ایدوئولوژیک دین و مذهب. چرا نتوانیم از زبان ملی خود برای دین و دنیای خود بهره ببریم؟ از دیگر سو در دوران خامنه‏ای فرهنگ‏ها و زبان‏های ایرانی به سختی سرکوب شده‏اند.
اقوام بزرگ ایرانی باید بتوانند از زبان مادری خود در آموزش و حتی ادارات بهره بگیرند. گوناگونی قومی و زبانی ایرانیان همیشه پشتیبان این مرز و بوم بوده است.

تاریخ ایران
تاریخ واقعی ایران در دهه‏های قبل از انقلاب 57 و بعد از آن تا انقلاب 88 به دست رژیم به سختی سانسور شده و به سود آنان بازسازی یا دوباره‏سازی شده است. اسناد تاریخی این دوران باید آشکار و نگهداری شود. نباید شور و احساسات انقلابی سد راه آن شود که تاریخ‏نگاری را فراموش کنیم. تخلیه اطلاعاتی مزدوران رژیم برای روشن ساختن زوایای پنهان تاریخ ایران پیش از هر گونه تصمیم‏گیری درباره آنها یک فرمایش بایسته است.

بی گمان روزگار ما، روزگاری مهم در تاریخ ایران خواهد بود. باید اسناد مبارزات گروه‏های مردمی، تشکیلات سیاسی و رهبران جنبش بدون جانب داری از دیدگاهی ویژه و تنها برای نگارش در تاریخ جمع‏آوری و نگهداری شود تا راه‏گشای آیندگان باشد. روشنگری تاریخ این روزگار، غرور و اقتدار تاریخی ایرانیان را دوباره زنده می‏کند.

حامیان رژیم
زمانی که حکومت‏های دیکتاتوری مشروعیت داخلی خود را از دست می‏دهند، مجبور به باج دادن به کشورهای دیگر می‏شوند و سرمایه‏های ملی را بر باد می‏دهند. مطمئنا مردم ایران فراموش نمی‏کنند که در همه این سالها سرمایه‏های هنگفتی از آنان برای کسب مشروعیت و اعتبار بین المللی به دست رژیم به کشورهایی چون روسیه، چین، سوریه، لبنان، ونزوئلا و... سرازیر شده است. باید عزت و اقتدار ایران را در عرصه بین الملل زنده کنیم و خیانت حامیان رژیم را به بهترین شکل پاسخ دهیم.

زندانیان سیاسی، آسیب‏دیدگان و رهبران مردم
فراموش نمی‏کنیم که عزیزانی را در این راه از دست داده‏ایم و خانواده‏هایی جگرگوشه‏های خود را فدای بازیابی غرور ملی ایرانیان کرده‏اند. بسیاری از مردم عادی و فعالان سیاسی زندانی و شکنجه شدند و زیر فشار لب به سخنانی زدند که هرگز بدانها باور نداشتند. دانشجویانی ستاره‏دار شدند و از تحصیل ماندند. کسان و گروههایی سرمایه‏های خود را مصادره شده دیدند. روزنامه‏ها توقیف شدند، قلم‏هایی شکسته، بزرگانی حبس خانگی و یا از ایران رانده شدند.

پایداری و شهامت همه ستودنی بود. رهبران انقلاب 88 به راستی از پشتوانه مردم به خوبی بهره جستند. همه آنها قهرمانان ملی‏اند و درخور ستایش اما نه افرادی بدون ایراد و اشتباه. نکند آزمندی و فزون‏خواهی جنبش مردم را به لغزش بکشاند؛ همان لغزشی که بعد از انقلاب 57 روی داد. باید با اسطوره سازی کورکورانه و مرید و مراد پروری مقابله شود تا نکند گروه‏های ویژه‏‏خوار دیگری در جامعه رشد یابند. ما هوادارنی کور نخواهیم بود و راه خودکامگی و فزون‏خواهی را با فرایندهای دموکراتیک خواهیم بست.

موارد گفته شده تنها بخشی از کارهایی است که باید انجام دهیم. گفتنی ها بسیار است. این نوشته تنها آغاز همفکری ایرانیان خواهد بود.

No comments:

Post a Comment