Aug 6, 2010

گسترش آگاهی، راهکار اساسی رسیدن به دموکراسی


جنبش سبز در تهران موفق بود اما تلاش آزادی خواهانه مردم در دیگر شهرها حتی شهرهای بزرگ ایران در مقیاس بسیار کمتری ادامه یافت. با آنکه اجتماعات آنلاین کاربران ایرانی همواره تلاش کرد اقوام ایرانی را متحد کند و فاصله تهران و شهرستان را ندیده بگیرد اما چندان توفیقی حاصل نشد و فاصله تهران و شهرستان معنادار است و اقوام کرد، ترک و بلوچ همچنان به گونه ای دیگر به آزادی می نگرند و تلاش برای آزادی را با سبک و سیاقی متفاوت با تهران خواهانند.

اگر کمی از تهران و چند شهر بزرگ دیگر فاصله بگیریم، خواهیم دید که سطح عمومی آگاهی سیاسی مردم بسیار کاهش می یابد. در "شهرستان" قشر تحصیل کرده و صاحب مناصب دولتی بعد از ماهها از گذشت انتخابات هنوز نتوانسته است پاسخی برای بدیهی ترین سوالات سیاسی خود بیابد و یا اصولا دغدغه ای برای طرح و یافتن پاسخ برای اینگونه سوالات ندارد و بدتر آنکه هر روزه با بولتن های داخلی حکومت به گونه ای دیگر تغذیه می شوند. محافظه کاری در میان آنان بیداد می کند و گویی دریافت حقوق و ترفیع شغلی همه دنیای آنان است. میزان کاربری آنان از اینترنت نیز بسیار پایین است.

همچنین با فاصله گرفتن از تهران، با توده ای از مردم متعصب و بی خبر از اوضاع ممکلت روبرو می شویم. مردمی که درگیر روزمرگی و تلاش برای گذران زندگی اند. اعتراضات و شکوه های روزمره آنها از اوضاع مملکت نیز صرفا در این باور عمومی مردم ایران جای می گیرد که برای ابراز وجود بهترین راه حل اعتراض است. همه این اعتراضها صرفا چرخش زبان در دهان است، بدون پشتوانه فکری و عملی و برای همرنگی با جماعت.

امکانات ماهواره ای و اینترنتی در بسیاری از شهرهای ایران و تمام روستاهای ایران آنقدر گسترده نیست که بتوان از راه گسترش فعالیت مجازی راهی به افزایش آگاهی عمومی یافت. حتی اگر اینترنت هم فراهم باشد، سواد کار با آن پایین است. هر چند که این ابزار واقعا موثرند اما رشد میزان تاثیر آنها آنگونه که باید نیست.

خاصیت شهرهای کوچک و روستاها گسترش اخبار از طریق دهان به دهان و شایعه است. کافی است در گوشه ای از شهر اتفاقی بیافتد خواهیم دید که به سرعت همه از آن اطلاع می یابند. همچنین در اینگونه شهرها و روستا افراد تحصیل کرده و با اعتبار تاثیر بالایی دارند یا حداقل تاثیر مستقیمی بر اقوام و آشنایان خود دارند. باید در "شهرستان" باشید و ببینید تا متوجه شوید که به یک کارمند متوسط بانک ملی چگونه در بین اقوامش احترام گذاشته می شود.


چرا از این رفتار مردم شهرهای ایران درست استفاده نمی کنیم؟
اصولا چرا سران جنبش سبز و فعالان سیاسی در تهران متمرکز شده اند؟

درست است که فضای کار سیاسی درتهران بسیار بازتر از شهرهای دیگر است اما حداقل جو شهرهایی مانند شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد زمینه کار سیاسی را دارد. وقتی همه فعالان سیاسی در تهران اند تمرکز حکومت هم بر تهران است. چه می شود اگر خاتمی و موسوی و کروبی مثلا به شهرهای شیراز و تبریز و مشهد مهاجرت کنند؟ آیا باز هم حکومت تنها بر تهران تمرکز خواهد داشت؟ خروج آنان از تهران نه تنها نگرانی جکومت از تهران را کاهش نمی دهد بلکه حکومت مجبور خواهد شد کنترل امنیتی خود را بر شهرهای دیگر هم بیشتر کند.

حضور فعالان سیاسی و افراد آگاه در خارج از تهران قدرت حکومت را بیشتر توزیع می کند و تمرکز را از آنان می گیرد. در حال حاضر نحوه واکنش به فعالان سیاسی با یک دفتر در تهران هماهنگ می شود اما اگر فعالان سیاسی در مناطق مختلف باشند، این هماهنگی سخت تر می شود. برگزاری جلسات هماهنگی آنان پر زحمت می شود. فراموش نکنید که این حکومت پر از نیروهای خودسر و قانون گریز است و هر چه از پایتخت دور می شوند این خصیصه آنان بارزتر می گردد. بنابراین هر چه تعداد مراکز تصمیم گیری آنان بیشتر شود، میزان اختلاف در بین آنان بیشتر می شود.

با حضور سران و فعالان شناخته شده سیاسی در مناطق مختلف کشور، انگیزه تلاش برای فعالان منطقه ای بیشتر می شود. هر رفتار حکومت برای کنترل آنان علاوه بر پوشش خبری در فضای مجازی و تهران، برد محلی و منطقه ای دیگری هم خواهد داشت که خود زمینه ایجاد آگاهی در بین توده مردم می شود.

تهران بدون حمایت شهرستان راه به جایی نمی برد. وضعیت امروز شهرستانها ناشی از بی توجهی و خودخواهی بسیار تهران است. تهران طی سالها با تمرکز سرمایه کشور و سکونت نخبگان شهرهای مختلف ایران بدین جایگاه رسیده است. اگر تلاش برای دموکراسی در خیابانهای تهران بدون نتیجه بماند همه آن سرمایه ها و تلاش نخبگان دود هوا می شود. بنابراین شهرستانها نباید دلخوش باشند که تهران تاوان سالها "تیز بازی" خود و "شهرستانی" دانستن بقیه را بدهد. تهران این بار باید به جبران گذشته گام بردارد. برداشتن حصار فکری "تهرانی" و "شهرستانی" اقدامی است که باید از سوی تهران عملی شود. حضور سران در شهرهای دیگر ایران می تواند اقدامی عملی برای از بین بردن مفهوم تهرانی و شهرستانی باشد و اتحاد بیشتر مردم ایران.

این حضور همچنین می تواند اتحاد درون اقوام مختلف کشور را به اتحاد عمومی مردم ایران گره بزند. اگر این مهاجرتها از سوی سایر اقشار تاثیر گذار و نه لزوما سیاسی جامعه نیز حمایت شود و آنان نیز حاضر شوند برای مدتی در خارج از تهران ساکن شوند و یا حضور خود در شهرستانها را بیشتر کنند، بدون تردید رشد آگاهی سرعت بسیار بیشتری می یابد.

No comments:

Post a Comment